صفحه ادبیات سایت تبیان مفتخر است که در طول ماه محرم هر روز بخشی از کتاب گرانسنگ " قیام جاودانه" را برای عمق بخشیدن به معرفت حسینی مخاطبان فرهیخته ی خود ارائه دهد و این گونه قطره ای شود از دریای خردمندی های شیعی که نسل های غیبت زده را با نور پر فروغ ولایت آل الله علیهم السلام آشنا می کنند و این ر ا بهانه تقرب به ساحت آن بزرگواران قرار می دهند . با ما در سلوک " حماسه همواره ی حسین علیه السلام" همراه باشید . |
پیامبر اکرم (ص) درباره عاشورا - قبل از وقوع حادثه - سخن گفته است، و تاثیر حیاتى آن را در سرنوشت اسلام یادآور شده است. در این باره نیز عالمان سنى و شیعه احادیث متعدد نقل کردهاند، و همچنین درباره موقعیتحضرت امام حسین (ع) . یکى از این احادیث، حدیث معروف "حسین منى و انا من حسین" است، یعنى حسین از من است و من از حسینم. و این معنى بسیار عظیم است و بسیار مهم، و اشاره دارد به حقیقت استثنایى "عاشورا" در تاریخ اسلام.
و اما حدیث مذکور (حسین منى ...)، حکمت آن بسیار روشن است، زیرا که شهادت حضرت امام حسین (ع)، با آن چگونگى، دو
معنى داشت:
و این هر دو با هم، یعنى احیاى اسلام. در حکومت کسى چون یزیدبن معاویه، اسلام محو گشته بود، و ضد اسلام به نام اسلام مطرح بود. دین توحید و عدل به نظامى طاغوتى و اشرافى منش (مانند دوران ابوسفیان و بنى امیه در عهد جاهلیت)، بدل گشته بود، به جاى توحید و عدل انکار وحى بود و نشر ظلم ...و این بود که عاشورا دنباله "جنگ بدر" بود، یعنى جهاد با جاهلیت از نو زنده گشته، جاهلیتسلطنت اموى به نام خلافت اسلامى و از اینجاست که در زیارت سردار رشید عاشورا و پرچمدار سپاه قرآن، یعنى حضرت ابوالفضل العباس (ع) آمده است:
آرى، جنایات بنى امیه و پس از آنان بنى عباس در تاریخ اسلام معروف است. اگر تاریخ بر همان منوال مىگذشت و عاشورایى پدید نمىآمد، و سپس مجاهدات و جانفشانىهایى که دیگر امامان و فرزندانشان (سادات حسنى و سادات حسینى) کردند نمىبود، امروز چه بسا اسمى از اسلام و قرآن و نماز و قبله و حج و جهاد نبود. پس عاشورا به گردن همه مسلمانان - چه سنى و چه شیعه - حقى بزرگ دارد، حقى به عظمتبقاى اسلام و قرآن، و برقرارى قبله و نماز و ادامه حج و جهاد ...
این است که این یک تکلیف سترگ و ژرف اسلامى است که مسلمانان بدانند که خاندان پیامبر (ص) آنهمه مصائب سنگین را که در طول زمانى دو قرن و نیم، و سپس فرزندانشان در طول قرنها و سدهها تحمل کردند براى چه بود. آنهمه مصائب که تحمل کردند، و خود و فرزندان و خاندان و حتى کودکان شیرخوار خود را در راه اسلام دادند، و در یک دوره طولانى 250 ساله، نسلاندر نسلشان در مبارزه و شهادت و رنج و اسارت و زندان و شکنجه و تبعید و محرومیتبه سر بردند، و پس از واقعه بزرگ کربلا، واقعه شهادت على بن محمد - فرزند امام محمد باقر (ع) - و یارانش در "مشهد اردهال"، و شهادت زیدبن على بن الحسین (ع) و یارانش در "کوفه"، و شهادت حسین بن على حسنى و یارانش در "فخ" (نزدیک مکه) و سپس واقعهها و شهادتهاى دیگر، و زندانها و شکنجههاى دیگر که پیش آمد ... اینها همه براى این بود که دین خدا باقى بماند و مشعل جاوید هدایت فرونیفتد، و به دست آیندگان برسد، و انسانها در هر عصر و نسل بتوانند از فروغ هدایتبهره گیرند، و کتاب خدا را در دسترس داشته باشند، و به آیین محمدى بگروند، و ارزشهاى الهى و معیارهاى سعادت و نجات را بشناسند. و هم اکنون همیناندازه از میراث دین که به ما و نسلهاى ما رسیده است از برکت مجاهدات و مبارزات خاندان پیامبر اکرم (ص) است و مصیبتهاى بزرگى که دیدند و رنجهاى توانفرسایى که پذیرا شدند. و اگر جز این بود امروز دین نبود; از امثال یزید بن معاویه و متوکل عباسى دینى بر جاى نمىماند.
بدین گونه یاد آن مصیبتها و مجاهدتها از نظر حقشناسى ضرورى، و از نظر ساختن انسان متعهد و جامعه با رسالت وظیفه است.
به خوبى روشن است که مقصود اصلى، حفظ دین خدا، و بیدارى مردم، و مبارزه با ظلم و ستم و استوارى معالم قرآن است. و زنده کردن آن مصیبتها و تجسم بخشیدن به آن حماسه ها، همواره باید در همین جهت قرار داشته باشد، یعنى در جهت هوشیارى مردم و بیدارى افکار، نه در جهت تخدیر اذهان و تسلیم نفوس در برابر طاغوتان و طاغوتیان سیاسى و اقتصادى.
بنابر آنچه یاد شد، و چنانک اشاره کردیم، باید محافل و مجالس که به نام آن بزرگواران، و یاد فداکاریهای آنان، و ذکر مصائب ایشان برپا میشود، از شرح این مقاصد و هدفهای عالی تهی نباشد، و هیچگاه در جهت ضدّ آن مقاصد و هدفها حرکت نکند؛ و گرنه ادامه راه و دنباله رسالت اولیای خدا محسوب نخواهد گشت، و هدفهای الهی آنان را زنده نگاه نخواهد داشت، و از آن ارج و ارزشی که باید نزد اولیای خدا داشته باشد بینصیب خواهد بود؛ و در نتیجه، اجر خدایی را نیز از دست خواهد داد. چون اجر و پاداش خدا تابع رضای اولیای خداست. و رضای اولیای خدا تابع حرکت در جهت هدفهای الهی و سازنده و تربیتی دین خدا با اجرای عدل و قسط و تداومبخشی به راه آنان است. این مسائل بسیار مهم باید همواره دانسته باشد، و همواره مورد نظر قرار گیرد.
هنگامی که میبینیم حضرت امام حسین«ع» میفرماید:
بخوبی روشن میشود که جامعه حسینی و امّت عاشورایی نیز باید در جهت دفاع از مظلومان و ستمدیدگان حرکت کند (چه ستمدیدگان سیاسی و چه ستمدیدگان اقتصادی)، و مجالس حسینی باید القا کننده این فکر و جهتدهنده این اقدام باشد. و روشن است که برای این منظور باید جامعه را همواره از ظلم و انواع آن- بویژه ظلم اقتصادی و معیشتی که آثاری ویرانگر دارد- آگاه ساخت، و آثار ویرانگر هر یک را روشن کرد، و همه را به مبارزه با همه انواع آن فرا خواند. و نیز نباید از شناساندن ظالمان و ستمگران- بویژه ستمگران اقتصادی و معیشتی – غفلت ورزید، که تا آنان شناخته نشوند، جه بسا به جای اینکه با آنان مبارزه شود و طرد گردند، مورد احترام نیز قرار گیرند، و با کیفیّاتی و هزینه گذاریهایی در همه جا نفوذ کنند، و به مقاصد پست دنیایی خویش دست یابند، و به بیشتر از آنچه دارند برسند، و نوالهای هم به این و آن برای اسکات و ارضا بدهند و خود را به خیلی جاها نزدیک کنند، و مرتجعان را بفریبند، و بسته ذهنان را خام سازند، و بیخبران از دردها و مشکلات انسانهای دردمند و مشکلدار را با خود همسو گردانند، و به ریش هر چه دردمند و انقلابی و آگاه و انساندوست و مکتبدان و علی مرام و عاشوراشناس و عدل باور و قسط گرا و تعهّد شعار است بخندند... همچنین نیز به خون شهیدان... و به روزگار دردناک جانبازان و معلولان... آری، گردش روزگار عجیب است