گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند
گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند

گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند

مطالب علمی و پژوهشی در زمینه ورزش

حماسه همواره حسین علیه السلام - ۵

خردمندی های شیعی- روایت "قیام جاودانه" از زبان علامه محمد رضا حکیمی

امام حسین علیہ السلام

صفحه ادبیات سایت  تبیان  مفتخر  است که  در طول  ماه محرم هر روز بخشی از کتاب گرانسنگ " قیام جاودانه" را برای   عمق   بخشیدن   به   معرفت  حسینی   مخاطبان فرهیخته ی خود  ارائه دهد  و این گونه  قطره ای  شود از دریای خردمندی های شیعی که نسل های غیبت زده را با نور پر فروغ ولایت آل الله علیهم السلام آشنا می کنند

 و  این را بهانه  تقرب به ساحت  آن بزرگواران  قرار  مــی

دهند .  با ما در سلوک " حماسه  همواره ی حسین  علیه السلام"  همراه  باشید .

 

 قسمت پنجم- عاشورا، اتحاد بزرگ اسلامى ، و سخنى از ((دارالتقریب )) مصر

آرى ، باید عاشورا را، رمز وحدت اسلامى و اتحاد مسلمانان پیرامون محور قرآن قرار داد، و اینگونه آن را شناخت ، و اینگونه از این سرمایه انسانى عظیم بهره بردارى کرد. در اینجا مناسب است توجه کنیم به سخنان شیخ محمد محمد مدنى مصرى رئیس هیات تحریریه مجله "دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه "، چاپ قاهره .

 

دارالتقریب ، در مصر تشکیل یافت ، و در روزگار خود، رسالت ایجاد اتحاد میان مسلمانان جهان را بر عهده خویش مى دانست و دراین باره مى کوشید، و مجله اى برپا به نام "رساله الاسلام "، در سطح جهان منتشر مى کرد، و جمعى از مصلحان و عالمان بزرگ و نویسندگان معروف و محققان و استادان و ادیبان سرشناس مذاهب اسلامى - از کشورهاى مختلف - با آن همه همکارى داشتند. رئیس هیئت تحریریه مجله ، شیخ محمد محمد مدنى مصرى ، یکى از شخصیت هاى بر جسته جماعت تقریب است . وى در سر مقاله شماره چهارم ، از سال چهارم (محرم 1372 ق )، به یادکردى از ماه محرم مى پردازد، و در آن مقاله چنین مى گویند:

  1. ...ماه محرم ما را به یاد حادثه اى سترگ ، و فاجعه اى عظیم مى اندازد، که اسلام در نخستین روزگار خویش بدان مبتلا گشت . این فاجعه (از بعد مصائب آن )، ضربه اى بر پیکر اسلام وارد آورد که مسلمانان تا امروز مانند مادران داغدار، براى آن مى نالند، یعنى کشته شدن امام شهید، زاده زهراى بتول ، اباعبدالله - علیه و على جده و آله الصلاه و السلام - حسین ، نمونه کامل مجاهدان راه خداست . حسین نگریست که حق پایمال گشته و خرد شده است ، و باطل از همه سو بر آن احاطه کرده و راه عرض وجود را بر آن بسته است ؛ و دید که خود او - که شاخه درخت نبوت است ، و فرزند امام شیردلى که لحظه اى نترسید، و سر خود را از ذلت فرود نیاورد - اکنون مکلف است که این پرده هاى تار ستم را بدرد، و این سیاهیهاى متراکم باطل را نابود سازد. گویى بانگى از اعمال قلبش بر سر او فریاد مى زند: آرى ، گوئیا حسین ، ازا اعماق قلب خود بانگى مى شنید که او را با این فریاد تکان دهنده فرا مى خواند، و شبانه روز با اصرار به قیام وا میداشت ، و به هنگام خواب و به گاه بیدارى در همه وجودش طنین مى افکند. و حسین دیگر چاره این ندید جز اینکه به این ندا پاسخ دهد، و به کمک دادخواهان و وحشت زده و مظلوم بشتابد، و به سخنان کسانى که او را از این جهاد الهى باز مى داشتند یا مى ترساندند، کمترین اعتنایى نکنند.
  2. اى فرزند پیامبر، تو مرد میدان این مبارزه اى ! تو که خداوند به برکت جدت پیامبر، ظلمات جاهلیت را بر طرف ساخت ، و حق را استوار گردانید، و باطل را بر انداخت ، تا نصر خدایى و فتح و پیروزى در رسید، و مردمان دسته - دسته به دین خدا در آمدند؛ همچنین پدرت شیر و شمشیر خدا، که تا مشرکان مغلوب نگشتند، و تا چشم منافقان و مفسدان کور نگردید، لحظه اى نیاسود. پس اکنون اى حسین قیام کن ، و پرچم مبارزه و جهاد را بر افراز ، چنانکه جدت و پدرت ، - از پیش - مبارزه و جهاد را برانداز، و زمین را از لوث وجود متجاوزان ستمگر فاجر تطهیر کن .
  3. اى حسین ! حرمت خاندان پیامبر را در میان امت شکسته اند و آنان را به ذلت کشانده اند، و زنان و کودکان و یتیمان و بى سرپرستان پایمال شده اند، آنسان که هیچ چاره اى براى آنان نمانده ، و را نجات و رهایى به روى آنان بسته شده است ؛ اکنون ، اگر پسر على و فاطمه به داد مظلومان نرسد و براى نجات محرومان قیام نکند - چه کسى بیچارگان و بى پناهان و مظلومان را نجات خواهد داد؟
  4. و با اینکه مى دانستند که دشمنان او فاجرانى هستند خدانشناس ، که هیچ عهد و پیمانى را در مورد خاندان پیامبر (از سر بى اعتنایى و بى دینى ) رعایت نمى کنند، و حرمت آنان را پاس نمى دارند، از آماده شدن براى جهاد در راه خدا باز نایستاد، چرا؟ چون او مرزبانى مجاهد بود که به امر خدا قیام مى کرد؛ پس براى او مهم نبود که غلبه کند یا مغلوب شود، زیرا در هر دو صورت او (به تکلیف دینى خویش عمل کرده بود و) شرف قیام در راه خدا را بدست آورده بود. و آیا براى قیام کنندگان در راه خدا جز یکى از دو نیکوترین پاداشها خواهد بود: پیروزى یا شهادت (که آن نیز پیروزى است به شکلى دیگر).
  5. و اگر حسین ، در راه خدا و حقیقت شهید شد، قاتلان وى براى همیشه به لعنت خدا و فرشتگان و مردمان دچار گشتند؛ و او در نزد خدا، به بالاترین درجات نایل آمد، بهمراه پیامبران و صدیقان و شهیدان و صالحان . و ما باید از یاد ماه محرم سرمشق بگیریم ، و از پیشینیان خود در دین ، براى خویشتن ، الگو و اسوه بسازیم . و این سخنان براى آنان که داراى دلى زنده اند (و خردى بیدار) و با همه وجودش گوش فرا مى دهند، آموزنده و سازنده است .(رساله الاسلام ، شماره چهارم ، سال چهارم (محرم 1372 ق )، ص 342-341. )

اکنون بنگرید که این دانشمندان مصرى - از برادران اهل سنت - که خود از مصلحان دینى و اعضاى "جماعت تقریب " است : همان سخن را مى گوید که ما مى گوییم ، یعنى اینکه در آن عهد اسلام رو به نابودى بود، و ظلمات جاهلیت و ستم همه جا را گرفته بود، و حق و عدل راهى براى تحقق نداشتند، و امام حسین (ع ) خود را مکلف دید تا براى بازگرداند اسلام و تاراندن جاهلیت قیام کند، و قیام و جهاد او نیز مانند قیام و جهاد جدش پیامبر اکرم (ص ) در برابر جاهلیت و مردم جاهلیت بود، و همچون مبارزات پدرش على (علیه السلام )، در برابر دشمنان گوناگون اسلام ؛ پس او تکرار وجود محمد(ص ) و على (ع ) بود (چنانکه دشمنان تکرار وجود جاهلیت بودند)، و او مرزبان اسلام و نگهبان قرآن ، بلکه تجدید کننده حیات اسلام و قرآن ، و از میان برنده جاهلیتى بود که دوباره به دست فاسدان اموى شکل گرفته بود. پس به نظر این عالم مصرى منادى تقریب نیز، اسلام ، حسینى البقاء است ، و وظیفه مسلمانان است که یاد محرم را زنده بدارند، و از جهاد عاشورا سر مشق گیرند، و آن را رمز دفاع از مرزهاى مقدسات اسلامى و ارزشهاى قرآنى قرار دهند، و عامل اتحاد اسلامى - در یک بسیج بزرگ جهانى - گردانند؛ و بخوبى دریابند و به خود یادآور شوند که خون عاشورا، مایه نجات اسلام ، و بقاى قرآن ، و حفظ انسانیت ، و حذف جاهلیت ، و تداوم بشریت واجد ارزش گشت ، و آفاق حیات بشرى را، در بامداد (فجر)، و شامگاهان (شفق )، با رنگ حماسه و شرف ، سرخفام ساخت ، چنانکه ابوالعلاى معرى (م : 449 ق .) مى گویند:

  1. و على الدهر من دماء الشهیدین على و نجله شاهدان
  2. فما فى اواخر اللیل فجران و فى اولیاته شفقان
  3. ثبتا فى قمیصه لیجى ءالحشر مستعدیا الى الرحمان
  4. - بر صفحه روزگار، از خون دو شهید، على و فرزندش ، همواره دو گواه پایدار است :
  5. - این دو گواه خونین ، در پایان هر شب ، به شکل فجر (سرخى سپیده دمان )، و در آغاز هر شب ، به شکل شفق (سرخى شامگاهان )، نمودار مى گردند.
  6. - و همینگونه پایدارند تا روز رستاخیز که بیایند و در نزد خداى رحمان تظلم کنند و داورى خواهند.

و شیخ فرید الدین عطار نیشابورى (م : 618 ق ) مى گویند:

  1. امامى کافتاب خافقین است  
  2.  امام ، از ماه تا ماهى ، حسین است 
  3. بسى خون کرده اند اهل ملامت  
  4.  ولى این خون نخسبد تا قیامت 
  5. هر آن خونى که بر روى زمانه ست  
  6.  برفت از چشم و این خون جاودانه ست 
  7. چون ذاتش آفتاب جاودان بود  
  8.  زخون او شفق باقى از آن بود
  9. چون آن خورشید دین شد ناپدیدار  
  10.  در آن خون چرخ مى گردد چو پرگار

 عاشورا و آفاق بشریت

بنابراین ، عاشورا، با شورى که بر پا کرد، و شعورى که گسترد، و خروشى که درانداخت ، و تحولى که آفرید، و آتشى که در ارواح افکند، و تحرکى که به جانها بخشید، و بیدارى که در ملت اسلام ایجاد کرد، و حرکتى که به آبادیها و شهرهاى اسلام داد، (و تاثیر عمیق و تکان دهنده اى که در غیر مسلمانان نیز گذاشت )، و انقلابهایى که پدید آورد، اسلام را بیمه کرد، و قرآن را براى بشریت نگاه داشت ، و تداوم تاریخ اسلام را تضمین نمود. و بدینسان قرآن محفوظ ماند، و اسلام تداوم یافت ، و در دامن خود، در سده سوم تا پنجم ، تمدنى عظیم پدید آورد. و همان تمدن بود که - چنانکه اشاراتى گذشت - بنابر اعتراف مورخان علم و تمدن ، و گواهى حقایق عینى تاریخ ، مایه اصلى تمدن هاى بعدى بشرى گشت .

مطلعان مى دانند و اعتراف مى کنند که امروز بشریت هر چه دارد از راه تمدن اسلامى ودانش و فرهنگ مسلمین دارد، و اینهمه را مرهون تمدن اسلامى است . و تمدن اسلامى مرهون عاشورا است . زیرا - چنانکه یاد شد - اگر عاشورا (با فوران عظمت ، و طنین حماسه ،. صلابت حضور، و ژرفاى رسالت خویش )، جلو سیل بنیانکن جاهلیت اموى را نگرفته بود، و دسیسه هاى دربار بیزانس در همکارى با دربار دمشق را خنثى نکرده بود، اسلام در همان سده نخست و دهه هاى آغاز سده دوم (و در ظرف یکى دو قرن )، با آن عملکرد و دسیسه ها نابود مى گشت ، و آثار سازنده قرآن کریم از میان برداشته مى شد، و علم و فرهنگ و اخلاق و تحولى که اسلام آورده بود (و تاکیدى که بر طلب علم کرده بود)، از میان مى رفت ، و قرآن به صورت چند نسخه قدیمى در آمده از دسترس خارج مى گشت ، و جاهلیت عود مى کرد، و چیز چندانى از اسلام و آثار تربیت اسلامى بر جاى نمى ماند تا به سده سوم و چهارم و پنجم برسد، و آنهمه مسجدها و مدرسه ها و کتابخانه ها و دانشمندان پدید آیند، و آن تمدن شکوفاى غنى ظهور کند، هزاران جلد کتاب در رشته هاى مختلف علوم گوناگون تالیف گردد، و سپس اینها همه بدست آیندگان افتد، و نخستین کتابى که پس از اختراع چاپ ، و در شهر رم به چاپ برسد کتاب "قانون " در طب باشد، از یک طبیب و دانشمند بزرگ مسلمان ، حسین بن عبدالله بن سینا. پس درست است اگر بگوییم ، این تمدن کنونى - در وجوه مثبت خود - زاییده عاشوراست ، یا دست کم ، مدیون و مرهون عاشوراست ؛ اگر چه خود - متاسفانه - عاشورا را نمى شناسد (یعنى ، به آن شناسانده نشده است )؛ و از آفریننده حماسه عاشورا آگاهى ندارد (یعنى ، به آن آگاهى داده نشده است )، و گرامیداشتى درخور به پیشگاه او تقدیم نمى دارد.

پس همین انسان غریبى که امروز اینگونه از مظاهر تمدن نو، و از وسایل صنعتى و طبى و علمى و فنى و رفاهى و دفاعى (که باید گفت : تهاجمى )، استفاده مى کند، مرهون تاریخ اسلام و علم و تمدن اسلامى است (1) و تاریخ کنونى ، تداوم خود را، و بر نگشتن کلى به اوضاع جهل و جاهلیت عربى و ارتجاع اموى را، مرهون قیام بیدارگر و آفتاب آفرین عاشوراى حسینى و شهادت امام حسین (ع ) و خاندان و یاران اوست . بنابراین ، انسان تمدن جدید نیز باید به "واقعه عاشورا" اهمیت دهد و حق آن را پاس دارد. آرى ، هر انسانى باید در شب عاشورا احرام بندد، و در روز عاشورا به گرد این کعبه متلاطم سیار و این آفاق حیات سرشار طواف کند. این تکلیف انسانى و وجدانى و تاریخى و شعورى هر انسان است در روزگار، با صرفنظر از عقیده و دین و مکتب و مسلک و مرام و منطقه و سرزمین .آن مساجد که بر پاى گشت و در زیر سقفهاى آنها علوم اسلامى تدریس و تکمیل شد، و کتاب هاى دانشمندان بزرگ (مانند قانون ابن سینا، نورشناسى ابن هیثم ، و شرایع محقق حلى و...) نوشته شده ، و سپس به دست غریبان افتاد ، همه و همه ، از آثار حرکت عاشوراست . اگر بشریت وجدان متعهدى ، و شعور بیدارى ، و اطلاع درستى از تاریخ خود داشته باشد، باید عاشورا را بشناسد و در برابر آن تعظیم کند، و این روز را در همه کره ارض روز بلوغ تعهد انسانى و ظهور حماسه آرمانى  اعلام کند، و به پاس آن ، سراسر گیتى در اقیانوس عاشورا فرو رود، و غسل بلوغ و تعهد و حماسه و حضور بجا آورد.

در این سخن که مى گوییم (و همه مطلعان مى گویند):

  1. غرب مدیون اسلام و تمدن اسلام است ،

 نمى خواهیم منکر استعداد و کوشش آن شویم .آنان بسیار کوشیدند و هوش و نبوغ بسیار بکار بردند، و چیزهایى در آنان دیده شد که باید در مسلمانان بروز مى کرد، از قبیل توجه و تامل در طبیعت و گرایش به علوم و تجربى (چنانکه قرآن کریم دستور داده بود، و نخست در جمعى از دانشمندان بزرگ مسلمان بروز کرد، مانند ابوریحان بیرونى و ابن هیثم بصرى و...)، و سرگرم نشدن به مباحث ذهنى و فلسفى ... و از قبیل رعایت دقیق نظم در کارها، و کوشایى و پشتکار داشتن ... و کار گروهى کردن ... و بسیار کار کردن و کم مصرف بودن مانند مردم ژاپن ... باید توجه داشت که بسیارى از کشورهاى شرقى ، از جمله ژاپن نیز - بواسطه و بیواسطه - از اسلام و تمدن اسلامى بهره مند شده اند و مدیون اسلام و مسلمانانند، اما سردمداران غربى ، با همه آنچه از اسلام و مسلمانان گرفتند، و آنهمه کتاب در رشته هاى مختلف که از سرزمینهاى اسلامى بردند و مورد استفاده قرار دادند، تا جایى که موزه هاى آنان نیز سرشار از آثار اسلامى و شرقى است ، حق اسلام و مسلمانان رانشناختند، و آن علوم و تجربیات علمى و فرهنگى و اجتماعى را در جهت مبارزه با خود اسلام و مسلمانان بکار گرفتند، و بوسیله اسلحه و قدرتى که اغلب مایه اصلى آنها را از کتابهاى دانشمندان اسلامى بدست آورده اند، به استعمارگرى مسلمانان و نسل کشى آنان پرداختند، سقفهاى همان مساجد و مدارسى را که مدیون آنها و علم و تمدن آنها هستند، با همان سلاح ویران کردند.

 واى بر این حق ناشناسان رسوا و متمدن نمایان


1-قانون ... یکى از مهمترین و بزرگترین کتابهاى طبى در قرون وسطى است . کتاب قانون برکتاب" حاوی" رازى ، و کتاب ((طب ملکى )) اهوازى ، و حتى بر آثارجالینوس تفوق یافت ، ومدت شش قرن همه کتب طبى تحت الشعاع آن بود... ترجمه عبرى قانون در 92-1491، درناپل به طبع رسیده است . گراردوس کرموننسیس ، قانون را به لاتینى ترجمه کرده است . قسمت هایى از این ترجمه پیش از سال 1500 در میلان ، پادوا، ونیز، و غیره چاپ شده است ، و بطور کامل نیز در ونیز(1544، 1582، 1595)، لوون (1658)، و غیره به طبع رسیده .قسمتهایى از قانون به زبانهاى آلمانى ، فرانسوى ، و انگلیسى نیزترجمه شده است ...متن کتاب قانون ، نخستین بار در رم درسال 1593، با کتاب نجات شیخ الرئیس به طبع رسیده ...) -(دایره المعارف فارسى )ج 2، ص 1993-1992. این طبشان ... و همینگونه است قیاس همه چیزهاى دیگر...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد